وبلاگ محمد ایمانی

چنانچه در قرار داد حرف حکم حرف آخر باشد منظور داوری است یا منظور حق برتر وی در تفسیر و اجرای قرارداد است که امضا کنندگان قرارداد پیش پیش به حکم می دهند و تصمیم او را قاطع دعوا می دانند و حق اعتراض نسبت به نظر حاکم را از خود ساقط می کنند. به نظر می رسد قبول نظر حَکَم و امضا ء قراداد الحاقی و پذیرش فرایند حل اختلاف از طریق اداره حاکم نه لزوماً داور، به این معنی است که وی مستقلا و فارغ از اینکه وارد جریان داوری بشوند یا نشوند در راستای موضوع قرارداد اظهار نظر کند و موضوع تعیین تکلیف شود و طرفین خود را مقید به قبول نظر وی بدانند و ملتزم به حکم و نظر حاکم . + نوشته شده در سه شنبه هفتم آذر ۱۴۰۲ ساعت 10:48 توسط محمد ایمانی  |  وبلاگ محمد ایمانی...

کارشناس'>کارشناس اول باشد یا داور'>داور در جمع عیارت " کارشناس داور یا داور کارشناس " به این معنی است که داور منتخب و منصوب و مرضی الطرفین در کار خودش خبره است و با اشراف و تسلط کامل به موضوع تحت رسیدگی داوری در مورد خواسته اظهار نظر می کند. اظهار نظر چنین داوری که کارشناس موضوع اختلاف هم است، از روایی و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود و نمی توان داور را به دلیل عدم مهارت یا تسلط به موضوع داوری به چالش کشید . شاید علت اقبال مردم به داوری افراد کارشناس هررشته و رسته همین مهارت و آشتایی انها با موضوع اختلاف است که با استقامت و استواری بیشتری اظهار نظر می شود و برای دو طرف داوری قابل اعنتا و پذیرش است. + نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم آبان ۱۴۰۲ ساعت 13:10 توسط محمد ایمانی  |  وبلاگ محمد ایمانی...

داوری و ارجاع به داوری خوب است. اما با کدام زیر ساخت؟ محیط داوری و انصاف و کدخدامنشی و ایجاد زمینه داوری پذیری مقدمه ارجاع به داوری است و تا وقتی ما داوران معتمد و متخصص و کاربلد نداشته باشیم مراجعه کنندگان به داوری به حرق و عمل آنان اعتنایی نخواهند کرد و زحمت داوران و خودشان زیاد خواهد شد و همان خواهد شد که الان است و گام بعدی داوری درخواست ابطال رای داور از دادگاه است . این یعنی نقض غرض و ظلم به داوری و بی اعتباری فلسفه رجوع به داور.لازم است بیشتر دقیق شویم و محیط داوری و داوری پذیری را با احاطه بیشتری در یابیم. + نوشته شده در یکشنبه پنجم آذر ۱۴۰۲ ساعت 16:1 توسط محمد ایمانی  |  وبلاگ محمد ایمانی...